با تعطیل شدن کلاس، یک معلم سختگیر سه دختر شیطون را در حال گپ زدن گرفت. او با استفاده از فرصت نظم و انضباط، به آنها دستور داد تا روی میز او برهنه شوند و چمباتمه بزنند. با لبخندی شرورانه، یک اسباب بازی عظیم را در باسن های مشتاق و دعوت کننده آنها فرو برد و آنها را خالی کرد و راضی کرد.