نیکی در حال تمیز کردن آپارتمانش بود و رویای یک روز شگفت انگیز و رابطه جنسی با دوست پسرش را در سر می پروراند. او وقت خود را تلف می کرد تا زمانی که پدرش بیاید و به او کمک کند. وقتی پدر ناتنی اش دیتر ون استین رسید، شیمی جنسی آنها شعله ور شد و منجر به یک برخورد داغ شد.