کنزی مدیسون، یک کارمند بچه شکر شرم آور، با لذت بردن از من به تلافی پسرخوانده ام می پردازد. او به طرز ماهرانه ای سوار شفت عظیم من می شود و او را برای بیشتر آرزو می کند. برخورد پرشور ما در موقعیت های مختلف آشکار می شود و به اوج شدید و رضایت بخش می رسد.