نوجوان بی گناه الکس می، که در بیابان گیر افتاده است، با یک غریبه به ظاهر مهربان روبرو می شود که به او پیشنهاد می کند به خانه برود. با این حال، نیت او به سرعت شوم می شود، زیرا او خود را به او تحمیل می کند، التماس های او را نادیده می گیرد و با او خشن رفتار می کند.