نامادری دی ویلیامز پسرخوانده اش را اغوا می کند و به او اطمینان می دهد که او همه چیزش است. او در ابتدا مردد است، اما به زودی به کار خود ادامه می دهد، بدن دلپذیر مامان را می بوسد و می مالد. این عمل به یک سواری وحشیانه از لعنتی هاردکور تبدیل می شود و به اوج رضایت بخش می رسد.